به گزارش فرهنگ امروز به نقل از هنرآنلاین؛ محمد رضا اصلانی گفت: من هیچ مخالفتی با زبان عربی ندارم و اتفاقا مخالف مسئله عربیزدایی از زبان فارسی هستم. آن هم یک دستاورد برای زبان فارسی است. در ضمن این کلمات دیگر عربی نیستند. عرب نمیگوید "استقبال". خیلی از کلماتی که امروز استفاده میکنیم ساخته خودمان است و اصلا مستعمل عرب زبانها نیست.
او ادامه داد: اینها کلماتی است که ما با قواعد عربی ساختیم، که آن قواعد هم "ابونصر فراهی"ها وضع کردهاند. از طرف دیگر زبان خاصیتش گسترش یابی است، خاصیتش محدود شدن، عقب رفتن یا کم شدن نیست . ما با این گستره به امپراتوری زبانی خودمان اضافه کردیم و حالا آیا درست است که بخش هایی از این امپراتوری زبانی را از دست بدهیم؟
اصلانی توضیح داد: اما در مورد وجه ترکیبی زبان که به آن اشاره کردم بهتر است یک توضیح بدهم. ما دو نوع ساختار زبانی داریم؛ یک ساختار قالبی که توی ابواب عربی است. خب ما از طریق این بابها میتوانیم بی نهایت واژه بسازیم. وجه دیگر ساختار ترکیبی است. مثلا کلمه گشایش که شاید دور از ذهن به نظر بیاید اما واژهای است ترکیبی. یکبار شنیدم دختربچهای میگفت:"فرس تادی، فرس ندادی". اولش این واژه سازی به خندهام انداخت و بعد فکر کردم که این بچه چقدر درست حرف می زند؛ فرستادن "فرس تادن" است، به این معنی که "فرس" واژه اصلی است و "تادن" فعل معین آن است.
اصلانی گفت: ناخودآگاه زبانی کودک این را کشف کرده است. ما هیچگاه این واژه را به عنوان واژهای ترکیبی در نظر نمیگیریم و این وجه ترکیبی بی نهایت میتواند برای ما واژهسازی کند و دساتیریها این را فهمیده بودند. به این مسئله سالیان زیادی بیتوجهی شد و خیلی بعدها بود که در فرهنگستان اول زبان فارسی از این موضوع بهره گرفتند و کلماتی نظیر ارتش، تیمسار یا سرهنگ ساخته شد. هرچند هماکنون نیز دساتیریها مورد بیمهری قرار گرفتهاند.
او در پاسخ به این سوال که این خلاقیت زبانی در هیچ نحلهای از شعر فارسی نمود داشته است، گفت: این نوع واژه سازی در مکتب هندی یا وقوع نقش بنیانی دارد و به همین دلیل به نظر می آید که کمی غریب است . شاعری مثل بیدل هم واژه سازی میکند، هم ترکیبسازی. ترکیبهای بینهایت درخشانی دارد. تخیل بیدل در جایگاهی است که شعر مدرن جهان میتوانست از آن تاثیر بگیرد. او میتوانست جانشین تاگور شود در شعر مدرن جهان.
او گفت: شاید بتوان گفت بعد از مولوی در واژه سازی بیدل را داریم. ما اگر سه شاعر مهم داشته باشیم؛ سعدی، مولوی، حافظ، چهارمی بی شک بیدل است در جهان شعر کلاسیک. بیدل میگوید: جهان به شوخی رنگِ پریده میماند/فلک به کاغذِ آتش رسیده می ماند. و بعد میگوید: تو می روی و رنگِ پریده میماند.
اصلانی توضیح داد: به این دو "میماند" دقت کنید یا "رنگ پریده" در رفتن یک نفر. این تصویر را ایماژیستهای فرانسوی وانگلیسی هم نمیتوانند بیافرینند. اما "بیدل " نادیده گرفته شده است.
او در پایان گفت: شما در بیدل از طریق زبان به مفاهیم می رسید و نه از طریق مفاهیم به زبان. بیدل نخستین کسی است که این کار را می کند. خیلیها هستند در این زمینه از جمله افضل کاشی اما بیدل در این زمینه شاخص است و چهرهای است بی نظیر.
نظر شما